فرهنگ هواداری کاندیداهای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری
رویداد ۲۴ | این که چرا عدهای به یک کاندیدا رای میدهند به عنوان سوال مطرح میشود و پاسخهای متعددی دارد. پیرامون یک شخصیت سیاسی در فضای انتخاباتی، عدهای با هواداری گرد میآیند. در کشورهایی که حزب، صنف و انجمن حضور قوی دارند و حیات انجمنی آنها پررنگ است، این هواداری دارای استمرار بیشتر بوده، غیر فصلی است و فرهنگ هواداری در آنجا برجسته است.
در نقطه مقابل نیز با هواداری موسمی و غیر پیوسته روبرو هستیم. در ایران علاوه بر این موارد هواداری حزبی/رسمی نیز دارای ضعف جدی است. یکی از عوامل مهم شکلگیری فرهنگ هواداری، شکلگیری روایت حول محور آن شخصیت است. شخصیتی که میتواند ستاره/سلبریتی باشد، دانشمند باشد و یا کاندیدای انتخابات. در انتخابات ایران نوعی نجاتبخشی و ناجی، مستتر در فرهنگ ایرانی در کاندیداها بروز پیدا میکند که قرار است مردم را از وضعیت فعلی رهانیده و به وضعیت مطلوب برسانند. عدم تحقق این وعدهها طی دو دهه گذشته، باعث شد که چنین وعدههایی دیگر جذاب نباشد. جمع کاندیداها و فضای انتخاباتی نتوانست مشارکت را بالاتر ببرد و کاندیداهایی که وعدههای بیشتری داشتد، نتوانستند هواداری بیشتری جمع کنند. مبتنی بر پیمایشها و نظرسنجیها، کارآمدی یکی از عواملی است که میتواند برای هواداری جذاب باشد. این بدان معنا نیست که سایر ویژگیها را نیازی نیست نامزد موردنظر داشته باشد، بلکه بدین معناست که مردم برای زندگی خویش، یه فردی میاندیشند که کارآمدی بیشتری برای آنان داشته باشد. یا اگر کسی شرکت نمیکند، در مجموع مشارکت را کارآمد نمیداند.
با توجه به کاهش امید به آینده از 1395 بدینسو، و نبود چشمانداز مناسب برای جامعه ایرانی، کاندیدای که میتوانست یا بتواند «رویای کارآمدی» را ترسیم نماید، اقبال بیشتری در جلب هواداری خواهد داشت. اما تولید روایت را از اساس در فرهنگ هواداری کاندیداهای این دوره نمیتوان دید. شاید یک دلیل جدی آن، دوری آنان از وضعیت اجتماعی کنونی باشد. وضعیت که از 1396 بدینسو تغییر نکرده و بهبود نیافته: وضعیت اعتراضی.
نکته قابل توجه دیگر بستر تولید و بسط این روایت است. جامعه امروز را بخواهیم و نخواهیم، تبدیل به جامعه پلتفرمی شده است و بسیاری از کنشهای روزمره با اینترنت پیوند خورده است. یکی ارکان ضعف در شکلدهی به فرهنگ هواداری، تولید بر اساس ایده، فکر و زبان آنالوگ به جای دیجیتال بود. به این معنی که فقط ایده آنالوگ در فضای دیجیتال جاری و منتشر میشد اما منطق دیجیتال نداشت. لذا امکان برقراری ارتباط با نسلی که با اینترنت بیشترین ارتباط را دارد، به وجود نیامد. از همینجهت نسل جدید و جوان، کمتر به عنوان هوادار کاندیداها ظاهر شدند. نسلی که علاوه بر بروز و ظهور، در برخی انتخاباتها نقطه عطف پیروزی بودند. شاید یک دلیل عدم اتکا به فضای دیجیتالی، تکیه بر بسیج تودهای است که طی چهار دهه گذشته به مرور کمرنگ شده اما اقدامات آن همچنان به عنوان رسوبات در ستادهای انتخاباتی باقی مانده است. در واقع کمپینهای فضای مجازی همان فراخوانهای تودهای هستند که در اینترنت نیز منتشر میشوند.